آسمون ریسمون

کلمات را می کاریم بر خاک دل تا گلی از آن بشکفد ,در خاک یا آسمان

آسمون ریسمون

کلمات را می کاریم بر خاک دل تا گلی از آن بشکفد ,در خاک یا آسمان

من در خوابِ دخترک کبریت فروش زندگی می کنم.... 

و با ترس هر روزه ی روشن شدن آخرین کبریت...... 

دستم بر روی دستت 

اما  

این بار  

نه به نشانه هم دلی 

بلکه به نشانه 

برتری....!

جبر

در جدایی من و تو 

نه من مقصر بودم 

نه تو 

تنها مقصر .....

اعداد بودند و اعلام 

تو از من شاعرانگی می خواستی و من در جبر احساسم مانده بودم!

نمی دانم آیا تو هم دلت برای من تنگ شده است 

یا مرا همینطور 

همینطور ....خسته 

همینطور...غمگین 

همینطور....بی تو 

...... دوست داری 

من که داغ دلم بر دلم مانده است..

زمانی به نظریات نسبی گرایان پی می بری که عده ای در اخبار  به هلاکت می رسند و عده ای به شهادت!