-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 21:04
من در خوابِ دخترک کبریت فروش زندگی می کنم.... و با ترس هر روزه ی روشن شدن آخرین کبریت......
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 21:01
دستم بر روی دستت اما این بار نه به نشانه هم دلی بلکه به نشانه برتری....!
-
جبر
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 20:57
در جدایی من و تو نه من مقصر بودم نه تو تنها مقصر ..... اعداد بودند و اعلام تو از من شاعرانگی می خواستی و من در جبر احساسم مانده بودم!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 20:49
نمی دانم آیا تو هم دلت برای من تنگ شده است یا مرا همینطور همینطور ....خسته همینطور...غمگین همینطور....بی تو ...... دوست داری من که داغ دلم بر دلم مانده است..
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1390 23:15
زمانی به نظریات نسبی گرایان پی می بری که عده ای در اخبار به هلاکت می رسند و عده ای به شهادت!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 فروردینماه سال 1390 22:21
خلاصه حرف هایم در فراموشی تو .....!
-
آزادگی!
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1390 23:04
امام حسین آزاده بود ...... امام حسین برای حفظ آزادی شهید شد....... اما یه عده هنوز نفهمیدند که نباید ساعت ۱ نصف شب آدم و اسیر گوش دادن نوحه خودشون کنند!
-
اسمال یا اسمایل؟!!
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1390 22:47
من برای خنداندن تو می نویسم و تو به من می خندی!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 فروردینماه سال 1390 00:02
سوت سوت سوت بی خیالی هم عالمی داره!!!
-
همیشه کسی هست که هنر را به ..... بکشه!
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1390 23:33
- چی می نویسی؟ - مینیمال! -چی چی مال؟ -مینیمال! -آهان یه چیزی تو مایه های ....... مال یا ......... مال!فهمیدم!
-
سرعت
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1390 23:18
تنها چیزی که از تو می خوانم آموزش پرورش شتر مرغ است!!
-
چگونه؟
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 22:44
دوست داشتن دستهایت را با شهوت دلم می پذیرم اما دوست داشتن چشمهایت را چگونه؟؟!
-
سکوت
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 22:41
صدا دوربین سکوت .... عمیق ترین مفاهیم در سکوت شکل می گیرند..!
-
چشم در چشم!
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 22:37
کتاب .کلاس.... انگشت کوچک دست راست .. اینها همه بهانست.... یاد چشمانت برایم کافی است......
-
:دی
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 22:34
- تا حالا دیدی یه پیر مرد برقصه؟ - آره بابام! - خوب پس هیچی....!
-
....
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 22:09
فکر می کنم دیگه وقتشه .... کار... پول.... آینده.... ......زاده ی ذهنم سقط می شود!
-
انتظار
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 21:35
در روز آمدنت برایم بنفشه بیار! تا روز رفتنت را در روز آمدنت گم کنم!
-
توهم...!
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 21:28
فکر می کنه خوب می نویسه... همیشه یک کاغذ و قلم میذاره کنارش و میره تو فکر خیلی دوست دارم بهش بفهمونم این راهی را که داره می ره من خیلی وقت پیش به مقصد رسوندم.........!